موضوع: صلاة قضاء (مواسعه و مضایقه)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
شماره جلسه : ۷۰
-
خلاصه جلسه گذشته
-
کلام مرحوم صاحب جواهر در تفسیر آیه
-
احتمالات مرحوم صاحب جواهر در معنای «لذکری»
-
رد احتمال مد نظر قائلین به مضایقه در مورد آیه
-
جمع بندی
-
نکات حضرت استاد در پایان درس
-
مشکلات معیشتی مردم
-
استفاده از ماه رمضان
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در جلسه گذشته، استدلال به آیه شریفه «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» در جهت اثبات قول به مضایقه بیان شد، وجه استدلال این بود که لام در «لِذِكْرِي» به قرینه روایات وارده در تفسیر آیه، لام توقیت است؛ بنابراین، مفاد آیه چنین خواهد بود: «أقم الصلاة عند ذكري»، یعنی هرگاه به یاد من افتادی، باید نماز را اقامه کنی.
اما استاد معظم در پاسخ فرمودند که لام در این آیه، صرفنظر از روایات، لام توقیت نیست، بلکه لام غایت است؛ یعنی غایت و هدف از اقامه نماز، ذکر خداوند متعال است.
صاحب جواهر تصریح دارد که آیه «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» در ذات خود و با قطع نظر از اخبار تفسیری، ظهوری در مضایقه ندارد، بلکه بر عدم آن ظهور دارد. ایشان تأکید میکند که این آیه خطاب به حضرت موسی علیهالسلام دارد و مخاطب آن خاص است، نه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و نه عموم مکلفین.
أما الآية فلا ريب في عدم ظهورها في نفسها مع قطع النظر عن تفسيرها بالأخبار فيما ذكره، بل هي ظاهرة في عدمه، إذ لا يخفى كون الخطاب بالآية الشريفة لموسى على نبينا و عليه السلام، فإنه سبحانه قال[1]: «وَ هَلْ أَتٰاكَ حَدِيثُ مُوسىٰ - إلى أن قال - فَلَمّٰا أَتٰاهٰا نُودِيَ يٰا مُوسىٰ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوٰادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً، وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمٰا يُوحىٰ، إِنَّنِي أَنَا اللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا فَاعْبُدْنِي، وَ أَقِمِ الصَّلاٰةَ لِذِكْرِي، إِنَّ السّٰاعَةَ آتِيَةٌ أَكٰادُ أُخْفِيهٰا لِتُجْزىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمٰا تَسْعىٰ، فَلاٰ يَصُدَّنَّكَ عَنْهٰا مَنْ لاٰ يُؤْمِنُ بِهٰا وَ اتَّبَعَ هَوٰاهُ فَتَرْدىٰ، وَ مٰا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يٰا مُوسىٰ» إلى آخرها، و احتمال إرادة الخطاب لنبينا (صلى اللّٰه عليه و آله) بقوله «فَاعْبُدْنِي» إلى قوله «وَ مٰا تِلْكَ» على أن يكون جملة معترضة بينهما أو لكل مكلف في غاية الضعف بل الفساد، على أنه لا ينافي ما ستسمع[2]
صاحب جواهر در تأیید این مطلب به سیاق آیات قبل و بعد اشاره کرده و بیان میکند که تمامی اوامر و نواهی در این سیاق، متوجه حضرت موسی علیهالسلام است؛ وی در ادامه می فرماید که اگر کسی بگوید، خطاب در «فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» به صورت جمله معترضه متوجه پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) باشد یا بهطور عام شامل همه مکلفین گردد، در نهایت ضعف و بلکه فاسد است.
وی در ادامه بحث، به تبیین ارتباط امر به اقامه صلاة با سایر اوامر الهی در خطاب به حضرت موسی (علیهالسلام) میپردازد و بیان میکند که پس از بشارت به رسالت، خداوند متعال حضرت موسی را به استماع وحی امر فرمود. محتوای این وحی شامل توحید، که اصل همه اصول و فروع است، و عبادت الهی، که نتیجه کمال ایمان و کاشف از تحقق و ثبوت آن میباشد، بوده است.
بل الظاهر أنه تعالى شأنه لما بشره بالرسالة أمره بالاستماع لما أوحاه له من التوحيد الذي هو أصل الأصول و الفروع، و العبادة له تعالى التي هي نتيجة كمال الإيمان الكاشفة عن حصوله و ثبوته، ثم عطف الصلاة له عليها من عطف الخاص على العام، لأنها أفضل العبادات و عمود الطاعات، فالياء في ذكري كياء فاعبدني أي أقم الصلاة لي، إذ إقامتها لذكره إقامة له تعالى شأنه، أو أن المراد أقمها لأجل ذكري، إذ الصلاة في الحقيقة باعتبار اشتمالها على التسبيح و التعظيم و الأذكار و اشتغال القلب و اللسان في اللّٰه بسببها ذكر من أذكاره بل عبر عن الصلاة بالذكر في قوله تعالى[3]«فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ» و قوله تعالى[4]«فَإِذٰا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللّٰهَ كَمٰا عَلَّمَكُمْ» و قوله تعالى[5]«اَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّٰهَ قِيٰاماً وَ قُعُوداً» و منه[6]«فَسُبْحٰانَ اللّٰهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ» و
عن الباقر (عليه السلام)[7]«ذكر اللّٰه لأهل الصلاة أكبر من ذكرهم إياه أ لا ترى أنه تعالى يقول[8]فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» و ربما حمل عليه قوله تعالى أيضا[9]«وَ لَذِكْرُ اللّٰهِ أَكْبَرُ» أو أن المراد أقمها لأجل أن تكون ذاكرا لي غير ناس كما هو شأن المخلصين و الأولياء الذين لا يفترون عن ذكر اللّٰه، و لا تلهيهم تجارة و لا بيع عنه، أو أن المراد لأجل ذكري خاصة لا تشوبه بذكر غيري، أو لإخلاص ذكري و طلب وجهي لا ترائي بها و لا تقصد بها غرضا آخرا أو لأني أذكرك بالمدح و الثناء و أجعل لك لسان صدق، أو لأني ذكرتها في الكتب، أو لذكري إياها و أمري بها فأقمها امتثالا لذلك، أو لوجوب ذكري على كل أحد، و هي منه، أو لأوقات ذكري، و هي مواقيت الصلاة، أو غير ذلك [10]
بر این اساس، صاحب جواهر درباره معنای «لِذِكْرِي» احتمالاتی مطرح میکند که به بیان آنها میپردازیم.
1. نخست آنکه یای متکلم در «لِذِكْرِي» همانند یای «فَاعْبُدْنِي» است، لذا مفاد آیه این است که خداوند می فرماید؛ «أقم الصلاة لي»، یعنی نماز را برای من برپا کنید، همانطور که هر عبادتی را برای من انجام میدهید، نماز را نیز تنها برای من بهجا آورید.
2. احتمال دوم آن است که مراد از «لِذِكْرِي»، اقامه صلاة به جهت ذکر خداوند باشد، زیرا نماز در حقیقت به دلیل اشتمال بر تسبيح، تعظيم، اذکار و اشتغال قلب و لسان به یاد الهی، خود یک نوع ذکر محسوب میشود، بعید نیست که مرحوم آقای طباطبائی نیز، که «لام» را لام تعلیل گرفتهاند، مقصودشان همین باشد، زیرا ایشان میفرماید: «و اللام للتعلیل متعلقٌ بأقم، محصّله: حقّق ذکرک لی بالصلاة»[11]. اما بهتر است بگوییم: «أقم الصلاة، لأنها ذکری»؛ زیرا نماز، ذکر خداوند است. در این صورت، معنای تعلیلی «لام» کاملاً روشن میشود. بنابراین، «حقّق ذکرک لی بالصلاة» همان «لأنها ذکری» است، اما عبارت ایشان چندان روان و دقیق به نظر نمیرسد.
صاحب جواهر به آیاتی از قرآن کریم استشهاد میکند که در آنها نماز بهعنوان ذکر الهی تعبیر شده است، از جمله: «فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ»، «فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُوا اللّٰهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ» و «ٱلَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّٰهَ قِيَامًا وَقُعُودًا». همچنین، صاحب جواهر به روایتی از امام باقر (علیهالسلام) نیز استناد میکند که در آن آمده است؛ «ذِكْرُ اللّٰهِ لأَهْلِ الصَّلَاةِ أَكْبَرُ مِنْ ذِكْرِهِمْ إِيَّاهُ، أَلَا تَرَى أَنَّهُ تَعَالَى يَقُولُ: "فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ».
3. احتمال سوم این است که «أقم الصلاة لأجل أن تکون ذاکراً لی»، یعنی نماز را برپا دار تا به یاد من باشی و مرا فراموش نکنی. این نیز یک معنای تعلیلی برای «لام» است: «لأجل أن تکون ذاکراً لی غیر ناس»، چنانکه این شأن مخلصان و اولیای الهی است. همانطور که در آیه آمده است؛ «وَلَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» که در اینجا «ذکر الله» به معنای عدم فراموشی خداوند است؛ یعنی این افراد، حتی در هنگام تجارت و معامله نیز خدا را فراموش نمیکنند.
4. یا ممکن است معنای آیه این باشد: «لأجل ذکری خاصةً، لا تشوبه بذکر غیری»؛ در نماز، جز یاد من به چیز دیگری مشغول نشوید و فقط مرا به خاطر داشته باشید.
5. احتمال دیگر آن است که مراد این باشد، «اقم الصلاه لإخلاص ذکری و طلب وجهی»؛ یعنی ذکر مرا با اخلاص انجام دهید و تنها رضای مرا بجویید، در نماز ریا نکنید و هیچ هدفی جز قرب به من نداشته باشید.
6. احتمال دیگر؛ «أو لأنی أذکرک بالمدح و الثناء و أجعل لک لسان صدق» است؛ یعنی اقامهی نماز به این جهت که خداوند، نمازگزار را با مدح و ثنا یاد میکند و برای او «لِسَانَ صِدْقٍ» قرار میدهد. در این صورت، لام، لام غایت خواهد بود، و غایت نماز و اقامهی آن این است که «أنا أذکرک»، یعنی من تو را با مدح و ثنا یاد کنم.
7. «أو لأنی ذکرتها فی الکتب»؛ احتمال دیگری این است که اقامهی نماز به دلیل آنکه خداوند آن را در کتب پیشین ذکر کرده و بدان امر نموده است، پس باید آن را به عنوان امتثال این امر الهی بهجا آورد، در نتیجه آیه اینگونه تفسیر می شود؛ «ذکرت الصلاة فی الکتب السابقة من الکتب السماویة».
8. «أو لذکری إیاها و أمری بها»؛ یعنی ممکن است منظور این باشد که من نماز را یاد کرده و به آن امر کردهام. در اینجا، مسئله قصد امر مطرح میشود؛ بنابراین، «أقم الصلاة لذکری» یعنی «لأمری»، چون من به نماز امر کردهام، پس آن را بهجا آور در امتثال این امر.
9. «أو لوجوب ذکری علی کل أحدٍ و هی – یعنی الصلاة – أحد تلک الأذکار»؛ یا اینکه منظور این باشد که ذکر من بر همه واجب است و نماز یکی از آن اذکار واجب است.
ظاهرا صاحب جواهر میخواهند بفرمایند؛ که تمامی این احتمالات در یک سطح قرار دارند و هیچکدام ناظر به بحث توقیت نیست. بنابراین، دو معنا را نمیتوان از آیه پذیرفت.
لا أن المراد أقم الصلاة لذكري لك إياها عند نسيانك لها أي تذكيري و أضافه اليه مع أن المناسب التعبير بذكرها لما قيل من أنه ورد في الأخبار أن الذكر و النسيان من الأشياء التي لا صنع للعباد فيها، أو أن المراد لذكر صلاتي على جهة الإضمار أو التجوز بإرادتها من ضمير التكلم، إذ هو كما ترى مع ركاكته و ظهور الآية بخلافه مناف لمرتبة موسى أو نبينا (عليهما الصلاة و السلام) من نسيان الصلاة، على أن الآية كالصريحة في إرادة الأمر بإقامة أصل الصلاة و بيان زيادة الاهتمام بها لا خصوص الفائتة منها.[12]
تفسیر اولی که ایشان نمی پذیرند این است که میفرمایند؛ مراد از «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» آن نیست که اقامهی نماز برای یادآوری آن در هنگام نسیان باشد، در این صورت، «لذکری» به معنای «عند ذکری لک إیاها» خواهد شد، صاحب جواهر این تفسیر را مردود میداند و تصریح میکند که نمیتوان آیه را اینگونه معنا کرد،زیرا اگر مقصود چنین بود، باید به جای «لذکری»، تعبیر «لذکرها» به کار میرفت.
افزون بر این، وی به این نکته اشاره میکند که مطابق برخی از اخبار، ذکر و نسیان از اموری هستند که تحت اختیار بندگان نیستند، لذا چنین تفسیری با این قاعده ناسازگار خواهد بود. این مطلب در برخی از روایات مانند «ما غلب الله» آمده و شاید مراد ایشان از دیگر روایات، نیز همین روایات باشد.
همچنین احتمال مردود دیگر در نظر ایشان این است که مراد از ذکر در آیه، ذکر صلاة باشد و به جهت اضمار یا تجوّز در ضمیرِ متکلّم، به این صورت بیان شده است، طبق این احتمال معنا اینگونه می شود؛ «هر وقت یاد نماز من افتادی، آن را اقامه کن».
در نهایت، صاحب جواهر تصریح میکند که آیه در حکم تصریح به امر به اقامهی اصل صلاة و بیان تأکید بر آن است، نه خصوص نماز فائته، و از این رو، استدلال به آیه برای اثبات مضایقه در قضا، ناتمام خواهد بود.
خدا را شکر کنیم که امسال ۸۵ روز برنامه درسی داشتیم. این مسئله جای شکر فراوان دارد؛ واقعاً باید شکرگزار باشیم. حوادثی که این روزها در کشورهای مختلف رخ میدهد، باید ما را بیش از پیش متوجه این حقیقت کند که قدر این نظام، کشور، حوزهها و درسها را بدانیم. ما نمیدانیم سال آینده یا حتی ده روز بعد، امکان برگزاری چنین درسهایی وجود دارد یا خیر. کرونا آمد و دیدید که چه بلایی بر سر همگان آورد. پس باید خدا را شاکر باشیم و از این فرصتها برای تقویت علمی و تهذیب نفس خود بیشترین بهره را ببریم.
نکتهی دوم این است که بسیاری از افراد این روزها از وضعیت معیشتی بسیار دشوار گلایه دارند. در عین حال، مقام معظم رهبری نیز تأکید کردند که مردم این مشکلات و بیتدبیریها را از اصل انقلاب جدا میدانند. این مسئله را در ۲۲ بهمن مشاهده کردید که مردم چه کردند. هر سال که موفق به حضور در راهپیمایی بودم، امسال مشهود بود که جمعیت بسیار شلوغتر از سالهای قبل بود. مردم نسبت به اصل نظام و انقلاب هیچگونه تزلزلی ندارند، اما وضعیت معیشتی آنها واقعاً نامطلوب است؛ بهطوریکه هر روز قیمتها تغییر میکند.
دیشب برنامهای از صدا و سیما پخش میشد که در آن وضعیت روسیه را بررسی میکردند. با اینکه تمامی اروپا این کشور را تحریم کرده است، اما آنها با مدیریت صحیح توانستند اقتصاد خود را سامان دهند. در ابتدا دچار تلاطم اقتصادی شدند، اما در زمان کوتاهی مشکل را حل کردند. این نشان میدهد که در کشور ما نیز میتوان این بحران را مدیریت کرد. اما سؤال اینجاست که چرا مسئولان نمینشینند و این مشکل را حل نمیکنند؟ اگر ناتوان هستند، اعلام کنند تا افراد توانمند جای آنها را بگیرند.
امیدواریم که به برکت دعای امام زمان (عج)، فیوضات ماه شعبان و خودسازی در ماه رمضان، این مشکلات برطرف شود.یکی از مسائل مهم درباره ماه رمضان این است که باید از آن نهایت استفاده را ببریم. حدیث «الصوم لی و أنا أجزی به» را قبلاً بهطور مفصل بررسی کردهام و چندین احتمال درباره معنای آن مطرح شده است. یکی از احتمالاتی که ما خود مطرح کردهایم این است که معنای حدیث چنین باشد؛ «روزه برای من است، و اگر بندهی من بخواهد به من جزا و پاداشی بدهد، روزه بگیرد.»
برخی دیگر از تفاسیر، تأویلات عرفانی دارند که چندان مطابق با عرف عامه نیست. اگر حدیث را به صورت معلوم (أنا أَجزی به) بخوانیم، این سؤال پیش میآید که چرا خداوند فقط روزه را جزا میدهد، در حالیکه همه عبادات را جزا میدهد؟ بنابراین، باید حدیث را بهصورت مجهول خواند (أنا أُجزی به).
اما تفسیری که برخی عرفا مطرح کردهاند که «من خود جزای روزه هستم» صحیح نیست؛ بلکه معنای صحیح این است که «من در مقابل روزه جزا داده میشوم». باید این معنا را به مردم بیان کرد که خداوند، در مقابل اینهمه نعمتی که به ما داده است، روزنهای برای جبران باز گذاشته است و فرموده:«اگر میخواهید به من هدیهای بدهید، روزه هدیهای است که میتوانید به من تقدیم کنید.»این برداشت، از مفاد این حدیث قابل استنباط است.
پاورقی
[1] سورة طه - الآية ٨ إلى ١٨.
[2] صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، «جواهر الکلام (ط. القدیمة)»، ج 13، ص 88.
[3] سورة الجمعة - الآية ٩.
[4] سورة البقرة - الآية ٢٤٠.
[5] سورة آل عمران - الآية ١٨١.
[6] سورة الروم - الآية ١٦.
[7] تفسير الصافي - سورة البقرة - الآية ١٤٧.
[8] سورة البقرة - الآية ١٤٧.
[9] سورة العنكبوت - الآية ٤٤.
[10] صاحب جواهر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 13، ص 89.
[11] و قوله: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» خص الصلاة بالذكر- و هو من باب ذكر الخاص بعد العام اعتناء بشأنه- لأن الصلاة أفضل عمل يمثل به الخضوع العبودي و يتحقق بها ذكر الله سبحانه تحقق الروح بقالبه. على هذا المعنى فقوله: «لِذِكْرِي» من إضافة المصدر إلى مفعوله و اللام للتعليل و هو متعلق بأقم محصله أن: حقق ذكرك لي بالصلاة، كما يقال: كل لتشبع و اشرب لتروي و هذا هو المعنى السابق إلى الذهن من مثل هذا السياق.(طباطبایی، محمد حسین، «المیزان في تفسیر القرآن»، ج 14، ص 140.)
[12] صاحب جواهر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 13، ص 90.
منابع
صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بیتا.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان في تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، 1352.
نظری ثبت نشده است .