موضوع: صلاة قضاء (مواسعه و مضایقه)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
شماره جلسه : ۶۹
-
خلاصه جلسه گذشته
-
نظر استاد در معنای لام در آیه «اقم الصلاه لذکری»
-
بررسی روایات در تفسیر آیه «اقم الصلاه لذکری»
-
اشکالات شیخ انصاری به استدلال به روایت زراره در اثبات قول به مضایقه
-
اشکال اول: قضا شدن نماز پیامبر بر اثر خواب
-
اشکال دوم: تقدم اذان، اقامه و نافله بر قضای نماز صبح
-
اشکال سوم: تغییر مکان برای قضای نماز
-
اشکالات مرحوم حکیم بر استدلال به روایت زراره بر قول به مضایقه
-
اشکال اول: فوریت در قضای نماز و نقد نظر اهل مضایقه
-
اشکال دوم: نقد دیدگاه قید بودن «إذا ذکرها» برای وجوب
-
اشکال سوم: تفسیر «إذا ذکرها» به شرط فعلیت و تنجز
-
نظر حضرت استاد پیرامون استدلال به روایت زراره
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در برخی از روایات، به آیه شریفه «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» برای استدلال در مسئله مبادرت به قضای نماز استناد شده است. مرحوم طبرسی در مجمعالبیان نقل کرده که اکثر مفسرین بر اساس روایتی که وارد شده است، آیه شریفه را اینگونه معنی کرده اند؛ «أقم الصلاة متى ذكرت أنّ عليك صلاة»[1] به این معنی که هر زمان نماز از انسان فوت شد و به یادش آمد، باید آن را به جا آورد، چرا که در ادامه آیه «أقم الصلاة لذکری» نیز همین معنا مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین، معنای آیه چنین تفسیر شده است که: «أقم الصلاة متی ذکرت أن علیک صلاةً کنت فی وقتها أم لم تکن.»
مرحوم شیخ انصاری (اعلی الله مقامه الشریف) در بررسی این روایات بیان میکند که نخستین روایتی که در این زمینه ذکر شده، روایتی عامی است؛ به این معنا که این روایت از منابع اهل سنت نقل شده و سند آن شیعی نیست. از این رو، شیخ انصاری این روایت را کنار میگذارد. ایشان تأکید دارند که تنها روایتی که به کلمه «متی» تصریح دارد، همین روایت است که میگوید «أقم الصلاة متی ذکرت».
و إن أريد دلالتها بضميمة ما ورد في تفسيرها - من الروايات المتقدّمة المستشهد بها فيها على وجوب القضاء عند الذكر - منعنا دلالتها، لأنّ الرواية الأولى عاميّة[2]
در ادامه، شیخ انصاری به دو روایت صحیح از زراره اشاره میکند. روایت دوم که در کتاب وسائلالشیعه، ابواب المواقیت، باب 61، حدیث 6 آمده، حکایت از واقعهای دارد که در آن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هنگام قضا شدن نماز صبح، ابتدا محل خود را تغییر دادند و سپس اذان و اقامه گفتند، نافله صبح را اقامه نمودند و بعد نماز صبح را به جای آوردند. در این روایت آمده است: «من نسی شیئاً من الصلاة فلیصلها إذا ذکرها إن الله تعالی یقول: و أقم الصلاة لذکری.»[3]
مرحوم شیخ انصاری (اعلیاللهمقامهالشریف) در ادامه بررسی روایت مذکور، به اشکالاتی اشاره میکنند که موجب ضعف این روایت در استدلال میشود.
و الصحيحة الآخرة لزرارة مع اشتمالها على نوم النبي صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم و أصحابه عن منامهم بعد الاستيقاظ، و تقديم نافلة الفجر، بل الأذان و الإقامة.
شیخ انصاری معتقدند که مضمون این روایت، یعنی قضا شدن نماز پیامبر به دلیل خواب، قابل قبول نیست. پیشتر نیز بیان شده است که مقام عصمت پیامبر با این مضمون سازگاری ندارد، زیرا ایشان در امور عبادی و وظایف الهی دچار ترک اولی یا تأخیر نمیشوند، حتی به دلیل خواب.
در اینجا تبعض در حجیت مطرح نیست، زیرا تبعض در جایی معنا پیدا میکند که روایت شامل چند بخش مستقل باشد و بتوان برخی از بخشها را حجت دانست و برخی را به دلیل اعراض یا اشکال کنار گذاشت. اما در مورد روایتی که موضوع آن بهطور کلی درباره «نوم النبی» است، تبعض امکانپذیر نیست، چراکه تمامی اجزای روایت به این موضوع مرتبط بوده و بر آن استوار هستند.
شیخ انصاری اشاره میکنند که این روایت دلالت دارد بر اینکه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برای قضای نماز صبح، از محلی که نماز قضا شده بود، به محل دیگری رفتند. ایشان این عمل را به تجنب از وادی شیطان تعبیر کردهاند. این امر نیز نشان میدهد که قضای نماز فوریت ندارد، زیرا اگر واجب یا حتی مستحب بود که نماز قضا سریعاً انجام شود، تغییر مکان بیدلیل تلقی میشد.
دیدگاه مرحوم آقای حکیم (قدس سره) درباره عبارت «إذا ذکرها» و دلالت آن بر فوریت و وجوب قضای نماز، اشکالاتی را بیان می کند.
و حمله على الفورية - بالمعنى الذي يقول به أهل المضايقة - خلاف الظاهر جدا، بل العبارة الظاهرة فيه أن يقال: «يقضي أول ما يذكر، فان ترك فليقض أولا فأولا». و أين هذا من العبارة المذكورة في الرواية.
مرحوم حکیم تصریح میکنند که اگر «إذا ذکرها» بر فوریت دلالت داشته باشد، این فوریت به معنایی که اهل مضایقه میگویند، نیست. اهل مضایقه معتقدند که فوریت در اینجا به معنای الزام آنی است، به طوری که اگر کسی بلافاصله پس از به یاد آوردن نماز قضا، آن را اقامه نکند و به جای آن کار دیگری مانند نماز حاضر را انجام دهد، عمل او باطل خواهد بود.
برخی از فقها گفتهاند که «إذا ذکرها» شرط وجوب است، به این معنا که اگر فرد نماز قضا شده را به یاد آورد، قضای آن بر او واجب میشود، و اگر هیچگاه به یاد نیاورد، قضا بر او واجب نخواهد بود.
آقای حکیم در جمعبندی خود میفرمایند که «إذا ذکرها» نه شرط وجوب است و نه دلالت بر فوریت مضایقهای دارد، بلکه شرط فعلیت و تنجز تکلیف است. این بدان معناست که هرچند وجوب قضا با تحقق فوت به وجود میآید، اما فعلیت آن زمانی است که فرد نماز فوتشده را به یاد بیاورد.
وجوب قضای نماز بر اساس ادله فقهی، مستند به نفس فوت نماز است و هیچ قید دیگری برای تحقق آن وجود ندارد. بهعبارتدیگر، همینکه نماز در وقت خود ادا نشود، قضا بر ذمه فرد واجب میشود، و این وجوب از همان لحظه فوت فعلیت دارد. بنابراین، عبارت «إذا ذکرها» که در برخی روایات آمده، نه شرط وجوب است و نه شرط فعلیت یا تنجز، بلکه صرفاً ظرف زمانی برای امتثال تکلیف است. این مفهوم شبیه تعابیری مانند «هر وقت گرسنه شدی، غذا بخور» یا «هر وقت مدرسه آمدی، درس بخوان» است که به زمان انجام عمل اشاره دارد و ارتباطی به اصل وجوب ندارد.
[2] انصاری، مرتضی بن محمدامین، «رسائل فقهیة (انصاری)»، ص 335.
[3] رَوَى اَلشَّهِيدُ فِي اَلذِّكْرَى بِسَنَدِهِ الصَّحِيحِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِذَا دَخَلَ وَقْتُ صَلاَةٍ مَكْتُوبَةٍ فَلاَ صَلاَةَ نَافِلَةً حَتَّى يُبْدَأَ بِالْمَكْتُوبَةِ قَالَ فَقَدِمْتُ اَلْكُوفَةَ، فَأَخْبَرْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ وَ أَصْحَابَهُ فَقَبِلُوا ذَلِكَ مِنِّي فَلَمَّا كَانَ فِي الْقَابِلِ لَقِيتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَحَدَّثَنِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَرَّسَ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ وَ قَالَ مَنْ يَكْلَؤُنَا فَقَالَ بِلاَلٌ أَنَا فَنَامَ بِلاَلٌ وَ نَامُوا حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَقَالَ يَا بِلاَلُ مَا أَرْقَدَكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَخَذَ بِنَفْسِي الَّذِي أَخَذَ بِأَنْفَاسِكُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قُومُوا فَتَحَوَّلُوا عَنْ مَكَانِكُمُ الَّذِي أَصَابَكُمْ فِيهِ الْغَفْلَةُ وَ قَالَ يَا بِلاَلُ أَذِّنْ فَأَذَّنَ فَصَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ وَ أَمَرَ أَصْحَابَهُ فَصَلَّوْا رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى بِهِمُ الصُّبْحَ ثُمَّ قَالَ مَنْ نَسِيَ شَيْئاً مِنَ الصَّلاَةِ فَلْيُصَلِّهَا إِذَا ذَكَرَهَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ أَقِمِ الصَّلاٰةَ لِذِكْرِي[3]، قَالَ زُرَارَةُ فَحَمَلْتُ اَلْحَدِيثَ إِلَى اَلْحَكَمِ وَ أَصْحَابِهِ فَقَالَ نَقَضْتَ حَدِيثَكَ الْأَوَّلَ فَقَدِمْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا قَالَ الْقَوْمُ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ أَ لاَ أَخْبَرْتَهُمْ أَنَّهُ قَدْ فَاتَ الْوَقْتَانِ جَمِيعاً وَ أَنَّ ذَلِكَ كَانَ قَضَاءً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. (حر عاملی، محمد بن حسن، «تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة»، ج 4، ص 285.)
[4] انصاری، رسائل فقهیة (انصاری)، ص 335.
[5] حکیم، محسن، «مستمسک العروة الوثقی»، ج 7، ص 90.
انصاری، مرتضی بن محمدامین، رسائل فقهیة (انصاری)، 1 ج، قم - ایران، مجمع الفکر الإسلامي، 1414.
حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، بیجا، 1416.
حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، بیجا، 1374.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 10 ج، تهران، ناصر خسرو، 1372
نظری ثبت نشده است .