مبعث و ضرورت توجه به قرآن
۰۸ بهمن ۱۴۰۳
۱۴:۰۶
۱۳۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
پیام تسلیت آیت الله فاضل لنکرانی به آیت الله العظمی نوری همدانی دامت برکاته
-
پاسخ به اشکالی به فرمایش آیت الله فاضل لنکرانی در معنای حدیث قدسی «الصوم لی و انا اجزی به»
-
سلسله دروس ماه مبارک رمضان آیت الله فاضل لنکرانی
-
امروز یکی از ضرورتهای جامعه ما نشر افکار امام درباره بانوان است
-
فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تبریک و تهنیت باد
-
حکومت اسلامی و شبهه دین گریزی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
مبعث پیامبر(صلی الله علیه و آله) شاید مهمترین تجلی خدا بر بشر بود.
مهمترین عنایت خدای تبارک و تعالی بر بشر با استمرار ارسال رسل و انزال کتب گذشته بود که با بعثت نبی مکرم اسلام این عنایت را به حد اعلی رساند. پیامبری را فرستاد که خاتم انبیاء و کتابی را فرستاد که معجزه دائمی باشد. این بحث که ممکن است در آینده کتابی فوق این کتاب و پیامبری فوق این پیامبر بیاید اصلاً معنا و امکان وقوعی ندارد، این خود یک منّت بزرگ بر بشر است و تعبیر خدای تبارک و تعالی نیز همین است «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، منّت آن نعمت بسیار عظیم را گویند.
کاملاً روشن است وقتی پیامبر اکرم(ص) خاتم الانبیاء است اسلام نیز یک دین جاودان و همیشگی و قرآن هم باید همیشه محور هدایت بشر باشد. البته بر اساس مبنای خطابات قانونیه امام خمینی، عنوان مؤمن در آیه شریفه «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ« خصوصیتی ندارد بلکه از این جهت است که آنها هستند که توجه به این نعمت بزرگ پیدا میکنند و الّا خدای تبارک و تعالی، پیامبر را «کافةً للنّاس» برای هدایت همه مردم فرستاده است.
حال که این کتاب همیشگی و جاودان است شکر نعمتش به این است که ما همیشه سر سفره این کتاب باشیم، شکر این نعمت به این است که ما در این کتاب دست نبریم و به فکر و رأی خود این کتاب را تفسیر نکنیم، این کتاب را طبق ضوابط مسلم آن معنا کنیم که یکی از آن ضوابط تفسیر قرآن به قرآن و نیز تفسیر قران با روایات است، این دو ضابطه مسلم هستند. با ملاحظه ادله انسان مییابد منبع فهم قرآن یا خود قرآن است با ارجاع متشابهات به محکمات، و یا روایات معصومین(ع).
بعضی خیال میکنند دلیل اعتبار تفسیر قرآن با قرآن فقط یک روایت است، بعد هم آن را انکار میکنند که ما چنین روایتی نداریم، در حالیکه مضمون «القرآن یفسر بعضه بعضا» در روایات هست. برای این نظریه مرحوم علامه چند دلیل دارد، یک دلیلش این است که قرآن میفرماید: «مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ« این محکمات ام الکتاب هستند، ام یعنی سایر آیات باید به آن برگردد، تا سایر آیات تا به آن برنگردد نمیشود آن را معنا کرد وگرنه ام بودن معنا ندارد.
همینجا تفسیر قرآن به روایات هم روشن میشود، این ائمه هستند که میتوانند بفهمند متشابه کدام است و محکم کدام و به بشر بگویند متشابه را باید به این محکم برگرداند، البته عالمان و کسانی که برای علم خیلی زحمت کشیدهاند نیز، تا حدودی میتوانند از قرآن استفاده کنند اما توان فهم تمام قرآن را هرگز کسی غیر از معصومین نخواهد داشت.
در هر صورت این یکی از ادله تفسیر قرآن با قرآن است و انصافاً مرحوم آقای طباطبائی رضوان الله علیه با آن عنایتی که خدا به ایشان کرد، در این مسئله قدمهای بسیار خوبی برداشته است. اما باید از تفسیر به رأی پرهیز کرد؛ تفسیری که نه شاهد قرآنی دارد و نه شاهد روایی، میشود تفسیر به رأی. البته تفسیر قرآن با عقل هم هست منتهی مراد از این عقل، عقل مسلم قطعی سلیم، بدون هیچ ریبی است.
کسانی که میگویند «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ» برای آن زمان است که زن در خانه بوده و در اقتصاد دخالت نداشته؛ اما حالا که زنها دوشادوش مردان در اجتماع حضور دارند دیگر نباید گفت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ»، یا همینطور آیه شریفه «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ» مربوط به زمانی است که اگر فردی از یک قبیله کشته می شد طایفه مقتول ده نفر از این قبیله را میکشتند، خدای تبارک و تعالی فرمود «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» اگر یک نفر کشته شده، شما نیز در قصاص یک نفر را بکشید، ولی حکم به قتل مطلوب خدا فی جمیع الازمنه إلی یوم القیامه نیست، همه این حرفها تفسیر به رأی هستند. ضابطه تفسیر به رأی هم حرفی است که نه شاهد قرآنی دارد و نه شاهد روایی و نه شاهد عقلی، که مع الاسف در زمان ما چنین تفسیری زیاد شنیده میشود.
ما طلبهها در حوزههای علمیه و آنها که حاملین این کتاب هستند و تا اندازهای با این کتاب ارتباط دارند، نسبت به این مسئله باید خیلی مراقب باشیم.
مبعث باید موجب احیای قرآن بشود، در مبعث باید حوزهها، مراکز علمی، مردم و هر کسی به سهم خودش به یک نحوی این کتاب الهی را مطرح و احیا کند، با این کار شکر این منّت و این نعمت عظیم خدا محقق میشود. باید باورهای ما به قرآن بیشتر بشود، باید ارتباط ما با قرآن بیشتر بشود، باید احساس نیاز ما به قرآن بیشتر بشود، این خودش یک نکتهای است که ما گاهی میگوئیم قرآن نور است، قرائت و نگاه کردن به آن ثواب دارد، درحالیکه قرآن فوق این حرفهاست. این مراتب بسیار نازله این کتاب است، مراتب بالاتر این است که قرآن موجب تحول انسان می شود. ما طلبهها اگر بخواهیم در خودمان تحول ایجاد کنیم راهش قرآن است، راهش فهم قرآن و تمسک به آن است، راهش کنار هم قرار دادن آیات و استفاده کردن یک مطلب مهم از آن است.
در همین بحث عصمت که روزهای گذشته مطرح گردید به لطف خدا چه نکات مهمی از آیات قرآن استفاده شد که چقدر در اعتقادات ما و چقدر در روش علمی ما مؤثر است و این باید در رأس اموری باشد که در مبعث استفاده میشود.